۱- داشتم به این فکر میکردم آخر هر فصل یک پست با یک لیست بلند بالا از فیلمها و سریالهایی که در اون مدت تماشا میکردم رو اینجا به انتشار میذاشتم. اما نه حوصله دارم و نه توان انجام این کار.
۲- در عین حال که وقت خیلی زیادی دارم، احساس کمبود وقت میکنم. برای زندگی، برای تفریح، برای همه چی. وقتی از مدرسه میام خستگی تمام بدنم رو به ستوه میاره. تازه کارهای مدرسه هم هست که باید داخل خونه انجام بدم.
۳- کلاس؟ کلاس هم خوبه. نه اونقدر خوب. میگذرونم. به هر طریقی که هست. بچهها درست نمیشن. چون خانوادههای بدی دارن. البته یک سری اصلاحاتی در اونها به وجود اومده. مثل اینکه دیگه سوت داخل کلاس زده نمیشه. دانشآموزا همینجوری بدون اجازه از جاشون بلند نمیشن. یا اینکه چیزی داخل کلاس نمیخورن.
این اصلاحات براشون به وجود اومده. اما چون والدین بدی دارن نمیشه بیشتر از این باهاشون کار کرد.
۴- دانشآموز دارم که یک هفته نیومده مدرسه. پیگیرش شدیم میگه که مدرسه روحیهام رو خراب میکنه :/ میخواستم بگم که اگه ده سال قبل مدرسه میومدی چیکار میکردی؟
واقعا نسل جدید خیلی لوس و سوسولن. سر کوچیکترین چیزا ناراحت میشن. دل نازکن و خیلی راحت اشکشون درمیاد. نمیدونم اینا قراره توی آینده چیکار بکنن ...
۵- شیطونه هی بهم میگه که یک کانال پابلیک برای معلمی بزنم. هی با خودم میگم نه.