چندی روزمره‌نویسی (۳)

بعد از یک مدت مدید اومدم و بنویسم و فقط این رو بگم که خیلی خیلی سرم شلوغ بود. اکثر پست‌ها رو خاموش خوندم ولی نظری نمی‌دادم چون اصلا مجال و توانی برای نظر دادن نداشتم.

الان هم اومدم و پاره‌ای از اتفاقات کلاس و خارج از کلاس و زندگی عادی برام رخ داده رو اینجا بنویسم. 

 

۱- وضعیت کلاس چطور پیش رفت؟

هعی. از روز اول خیلی بهتر شده. تعداد دانش‌آموزای شلوغ کلاس به ۱۰ نفر می‌رسه در حالیکه روز اول فکر می‌کردم که همه‌شون شلوغکاری می‌کنن. اما به صورت کلی همه‌شون تقریبا کنترل شدن و یک نفر غیرقابل کنترل هست. یعنی این دانش‌آموز من رو بیچاره کرده. البته نه فقط من. بلکه کل مدرسه رو بیچاره کرده 🤦‍♂️. با یکی از اساتیدم این موضوع رو در میون گذاشتم و اون هم گفت که این دانش‌آموز بیش فعال هست و باید با کار کشیدن ازش این مورد رو برطرف کنم.

البته اگه بخوام بیش از حد ازش کار بکشم بقیه هم بهش حسادت می‌کنن و می‌گن که چرا به اون بیشتر از بقیه مسئولیت میدی.

 

۲- تجربه تدریس در این دو ماه در کلاس جدید چی بود؟

اولین توصیه‌ای که برای ورود به کلاس بهم گفته شد این بود که بیایم و بر اساس متون روانشناسی، ویژگی‌های اخلاقی و رفتاری دانش‌آموزان در اون بازه‌ی سنی که می‌خوایم تدریس رو کنیم رو شناسایی کنیم و سعی کنیم برای هر کدوم از این مواردی که شناسایی شد راه حل مناسبی رو داشته باشیم.

مثلا برای پایه‌ی پنجم دانش‌آموزا از توهین و تحقیر شدن خیلی بدشون میاد و اینکه با مسئولیت دادن به هر کدومشون باعث میشه که فعالیت در کلاس رو دوست داشته باشن. همچنین که احترام گذاشتن به هر کدومشون و هندونه زیر بغلشون گذاشتن هم مورد دیگه هست که در این سن باید رعایت بشه...

 

۳- والدین رو چجوری هندل کنیم؟

فعلا راه حلی ندارم. غیر از این که باید نادیده‌شون بگیریم. متأسفانه انقدر روی اعصاب آدم راه می‌رن که نا و توانی برای تدریس در اون روز نمی‌ذارن ... اینطوری بگم که می‌خواستم با دانش‌آموزان یک سری مباحث پایه‌ای عکاسی در زنگ هنر کار کنم که والدین بابت این موضوع اعتراض کردن و کلا قضیه کنسل شد .می‌خواستم بعد از چند جلسه کار کردن عکاسی یک جشنواره کوچولوی عکاسی داخل کلاس درست کنم و به نفرات برتر جایزه‌ای داده بشه اما متأسفانه والدین با این مورد همراهی نکردن. 

کلا آموزش و پرورش همینه. خیلی نمی‌تونی در کارهات انعطاف به خرج بدی. یا از بالا ایراد می گیرن یا از مدرسه و یا والدین :)

 

۴- دانش‌آموز خاصی هم دارم؟

آره دانش آموز بیش فعال دارم که بالاتر هم در رابطه‌اش توضیح دادم. اما یک دونه دانش‌آموز گوشه گیر دارم داخل کلاس. یعنی می‌دونم که حرف‌های زیادی برای گفتن داره اما دلش نمی‌خواد حرف بزنه. نمی‌دونم باید باهاش چیکار کنم... مامانش هم بهم گفت که این داخل خونه هم خیلی حرف نمی‌زنه :)

یک دونه دانش‌آموز دیگه هم دارم که فکر کنم خیلی خوب نمی‌تونه حرف بزنه. نمی‌دونم به مامانش بگم که سراغ یک گفتار درمان بره یا نه... 

 

۵- چالشی‌ترین مورد تا الان چی بوده؟

اینکه برگه‌های دانش‌آموزا رو باید تصحیح کنم. تکالیفشون رو تصحیح کنم. خیلی زیاد و البته خسته‌کننده است. اصلا دست و دلم برای تصحیح و نمره‌گذاری نمی‌ره. نمی‌دونم باید چیکار کنم :(

 

۶- آلودگی هوا

یک روز هم به دلیلی آلودگی هوا کلاس‌ها مجازی شد. اول خیلی خوشحال شدم. چون می‌تونستم با خیال راحت تدریس کنم و مباحث رو جلو می‌رفتم اما بعد از پایان کلاس مجازی سردرد شدیدی گرفته بودم. اصلا نمی‌دونم این کلاس مجازی رو چه کسی اختراع کرده؟ خیلی مزخرفه. خدا اون روز رو برای کسی نیاره که بخواد مجازی تدریس کنه. اون هم به ۴۰ تا دانش‌آموز ابتدایی ...

سلام

بیش فعال رو ارجاع به مراکز روان شناسی میدید؟

پاسخ امیر + :
می‌تونیم ارجاع بدیم ولی باید اولیاشون رو قانع کنیم که بچه‌شون بیش فعاله. چون اکثر اولیا متأسفانه یک مقاومت خاصی در برابر اینکه بچه‌شون مشکلی داره دارن. 


البته بیش فعالی هم یک گمان هست و نه بیشتر ... اما ۹۰ درصد فکر می‌کنم که بیش فعال هست .

+سلام.

میتونی به این سؤال جواب ندی ولی:

شده حتّی یه لحظه به ذهنت خطور کنه که ای کاش یه شغل دیگه داشتم؟

پاسخ امیر + :
۱-منظورت شغل دومه (شغل دیگر)؟

یا ۲- منظورت شغلی جایگزین معلمی هست؟

اگه منظورت ۱ هست که باید بگم آره دنبالش هستم همچنان. یک سری درآمدهای خیلی خیلی خیلی خیلی ریزی هم درآوردم.
اما اگه منظورت دومی هست در حال حاضر نه. ولی قبلا چرا. اما ممکنه که در آینده نظرم تغییر کنه اما الان واقعا به شغل دیگه‌ای فکر نکردم و نمی‌کنم چون واقعا الان معلمی رو دوست دارم. هر چند که می‌دونم در آینده ممکنه نظرم عوض بشه ...

خودت به این سوال چه چوابی میدی؟

چقدر حیف که عکاسیشون کنکل شد):

 

اون بچه‌ای که گوشه‌گیر و آرومه رو، اگر آخر بعضی از کلاس‌ها نگه داری و رفاقتی باهاش گپ بزنی و سر کلاس هم یه کوچولو هواش رو داشته باشی بخاطر همون رفاقت سطحیه، شاید کم کم بتونی موتورش رو روشن کنی.

البته که نظرم تخصصی نیست و ممکنه باگ داشته باشه، اما از روی تجربه میگم.

 

و در مورد تصحیح برگه‌ها و تکالیف، با گروه گروه کردنشون و مسئولیت سر گروه دادن بهشون به صورت دوره‌ای، میتونی هم کار بیشتر بکشی ازشون، هم یه خرده از دردسرای خودت کم کنی.

یا مثلا آخر امتحانا، برگه‌ها رو رندوم پخش کن بین خودشون و سوالا رو سر کلاس حل کن.

و بگو که با توجه به راه حل‌های درست پای تخته، برگه‌ی دوستشون رو تصحیح کنن.

اینجوری مجبور میشن درس رو هم بهتر گوش بدن و اشتباهاتشون برطرف میشه.

پاسخ امیر + :
بعضی وقتا سعی می‌کنم باهاش صحبت کنم ولی خیلی سخته :))


آره این هم خوبه ولی همیشه نباید اتفاق بیفته چون بعدش فکر می‌کنن که معلمشون تنبله که نمی‌خواد این همه برگه رو تصحیح کنه :دی

من از وقتی که کارورزی میرم، دیدگاهم نسبت به معلّمی لطیف تر شده. میدونم سخته، جون آدم در میاد، ولی یه شیرینی و اشتیاق خاصی داره که نمیشه ازش دل بکنی.

پاسخ امیر + :
البته کارورزی به خودی خود خیلی شیرینه وقتی وارد دل کار بشی متوجه عمق قضایا می‌شی :)

اما اکثر آدما یک تعهدی بابت دانش‌آموزا پیدا می‌کنن که حتی اگه معلمی رو هم دوست نداشته باشن به خاطر خود دانش‌آموزا این مسیر رو ادامه می‌دن.

سلام

اولا که خدا قوت.

دوما که، من چون این موارد درس امروزم بود، ذهنم درگیر شد.

آیا شما تو واحدهای درسی که دوران دانشگاه داشتید، واحدی مربوط به اختلالات روانی این سن و سال هم پاس کرده‌ید؟

و این‌که تا چه حد و کجاها ممکنه دانش‌آموزانتون رو به درمانگر ارجاع بدید؟ مثلا همین بچه‌ای که می‌گید بیش‌فعاله، تشخیص گرفته و تحت درمانه یا که صرفا بر اساس شواهد این‌طور به نظر میاد یا...؟

پاسخ امیر + :
سلام.


ممنونم.

ما فکر کنم دو ترم دو درس ۳ الی ۴ واحدی اختلالات یادگیری داشتیم که الان اسمش تغییر کرده به مشکلات یادگیری. ولی اختلالات «روانی» نداشتیم. بیشتر توی حیطه‌های روانشناسی رشد و تربیتی و مدیریت کلاس اینجور موارد مربوط به بیش فعالی رو بررسی کردیم. 

این‌ها تا حدودی تخصصیه. 
دو مدل بیش فعالی داریم دیگه. 
بیش فعالی که آستانه تمرکزش ۱۵ دقیقه هست و بیش فعالی که اصلا تمرکز نداره.
مورد اولی رو می‌شه به طریقی درستش کرد ولی مورد دوم رو باید پیش درمانگر برد که درست بشه...

این دانش‌آموزم هم بر اساس شواهد دارم می‌گم بیش فعاله. خیلی دوست داره که داخل کلاس راه بره. همه‌چیزش اوکیه ولی خیلی دوست داره که راه بره. اخیرا هم گفته که از نشستن زیاد خسته شده و می‌خواد جاش رو عوض کنه اما بهش اجازه ندادم فعلا ...

که این‌طور، متوجه شدم.

خیلی ممنون که جوابم رو دادید. 

پاسخ امیر + :
خواهش می‌کنم.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
درباره وب
«۹ کاذب» یک پست داخل فوتباله که بازیکن به عنوان مهاجم در نوک زمین میاد عقب و به هم‌تیمی‌هاش در پاسکاری و بازیسازی کمک می‌کنه... علت انتخاب؟ شاید به این دلیل که اسم دیگه‌ای به ذهنم نمی‌رسید :دی