تنهایی

نمی‌دونم از کجا و چجوری شروع کنم به نوشتن. اما این روزا به شدت تنها هستم. احساس تنهایی می‌کنم. کسی نیست که باهاش برم بیرون و یا باهاش تفریح کنم. من واقعا به تفریح جمعی و گروهی نیاز دارم. نیاز دارم به همه‌ی این چیزا.

و متوجه شدم هر چی سن آدم بیشتر میشه، تنها تر هم میشه. یک زمانی دوستایی داشتیم که باهاشون کلاس می‌رفتیم و من اونجا هم تنها بودم. اما اینکه بالاخره پشتم به یک جمعی دوستانه گرم بود و اینکه همه با همدیگه خوشحالن و خوشحالیشون من رو هم خوشحال می‌کنه. اما الان واقعا اون جمع دوستانه هم هر روز داره کمرنگ تر میشه. 

چیه این دنیای مدرن؟‌ 

هی می‌فهمم.

خودمم مبتلام به همین وضعیت!

پاسخ امیر + :
متأسفانه ...!

من فقط همکار دارم و یدونه دوست که اونم تلفنی با هم حرف میزنیم.

منم کسیو ندارم باهاش برم بیرون و البته اینکه خانواده اجازه نمیدن برم بیرون و همین باعث شده دایره دوستان نداشته باشم بی تاثیر نیست!

پاسخ امیر + :
خیلی متأسفم که هنوز هم مشکل خانواده رو دارین ... :(

منم که اصلا دوست ندارم همشون مجازین . تازه تو فکرمه وبلاگمم ببندم اینستامم ببندم بس که سوت و کوره . 

پاسخ امیر + :
خیلی غم انگیزه ...

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
درباره وب
«۹ کاذب» یک پست داخل فوتباله که بازیکن به عنوان مهاجم در نوک زمین میاد عقب و به هم‌تیمی‌هاش در پاسکاری و بازیسازی کمک می‌کنه... علت انتخاب؟ شاید به این دلیل که اسم دیگه‌ای به ذهنم نمی‌رسید :دی