۱- اول از همه این رو بگم. یکی از دوستان زحمت کشیده و داره آرزوی کودکانی که در لیست آرزوهاشون بوده را تا حد توان تهیه میکنه. شما هم اگه دوست داشتین میتونین از طریق کانال تلگرامی با ایشون در ارتباط باشین (کلیک کنید) و حتی میتونین کانال ایشون رو هم برای سایر عزیزان پخش کنین.
۲- فکر کنم فقط توی دانشگاه فرهنگیان هست که ترم آخر واحدی هست به اسم «کارنمای معلمی» که داخل این واحد شما میاین و در قالب فایل word از سیر تا پیاز اینکه توی مدرسه به عنوان دانشآموز چه کارهایی انجام دادید رو میگید و از جایی که علاقهتون به رشتهی معلمی آغاز شد و در نهایت اینکه چجوری انتخاب رشته کردین که به معلمی رسیدین و درسهای دانشگاه فرهنگیان چجوری بوده، امتحانات، آموزشها و جوی که در دانشگاه و محیط دانشجویی برقرار هست و به صورت کلی از انتخابتون در این ۴ سال راضی هستین یا نه صحبت میکنید.
به نظر من که خیلی واحد جالبی هست و دلم به حال اون استادی که قراره این همه فایل word جمع آوری بکنه غبطه میخوره. چون خوندن خاطرات هر کسی میتونه لذت بخش باشه. اما اگه این مدل واحد توی همهی دانشگاهها وجود داشته باشه خیلی جالبه. چون میتونه به یک جمعبندی برای دانشجو انجام بده که بالاخره راضی هست یا نه و چه دورنمایی رو برای خودش در نظر گرفته.
این درس خوبه. اما به شرطی که استادش آدم درست و حسابی باشه. من با استاد سخت گیر مشکلی ندارم. اما با استادی که بی جهت سختگیری میکنه و هیچ درکی هم از وضعیت دانشجو نداره به شدت مشکل دارم. خوشبختانه استاد من خیلی انسان خوب و عالیای هست و فقط شانس آوردم که موقع انتخاب واحد استاد درست رو انتخاب کردم در صورتی که زمانش یک مقدار برام سخت بود.
۳- امتحان تستی بود. یکی از دوستام تعریف میکرد که کنار دستیش میخواسته از روش تقلب کنه. دوست من هم که اهل درس و خوندن نبوده ولی یک جوری قیافه گرفت که انگار خیلی درس خونه و ... هی جلوی برگهاش رو میگرفته که کنار دستیش به زحمت بتونه برگهی دوستم رو ببینه ولی در نهایت تلاشش رو میکرد که ببینه و جوابا رو میزد 😂
۴- با همین دوستمون توی شمارهی قبلی یک گروه زدیم برای یک متن که بنویسیم و تحویل استاد بدیم. من که حوصلهی نوشتن متنش رو نداشتم به دوستم گفتم که یک متن از اینترنت پیدا کن نهایتش میدیم به هوش مصنوعی اون درستش کنه. دوست من چند تا متن رو کنار هم چید و داد بهم. من هم متنا رو خوندم گفتم که اگه اینا رو بدم هوش مصنوعی احتمالا فحشی چیزی میده :دی انقدر که چرت و پرت بود. همون متن رو بدون تغییر دادم به استادم. استادمون هم خیلی از کارمون تعریف کرد و گفت که خیلی موضوع جالبی رو انتخاب کردیم و ... فقط من جلوی خندهام رو گرفته بودم و چپ چپ به رفیقم نگاه میکردم :)) این در حالی بود که استادمون به بقیهی گروهها بابت کپی بودن مقالهشون ایراد گرفته بود و فقط گروه ما مشکلی نداشت :)
۵- امتحانات این ترم تموم شد. چند تا درس دیگه مونده که اساتید بیان و نمرات رو اعلام کنن و در این بین من ترس عجیبی از استاد درس معارف و استاد دیگر دارم که امتحانش هماهنگ کشوری بود. تا یادم نرفته این رو هم بگم که این درس رو هم استادش با هزار و یک منت پاس کرد. اما هیچ وقت یادم نمیره اون استادایی که این دو ترم اذیت کردن.
۶- از مهرماه به صورت رسمی کارمند میشم. حس عجیب و خاصی داره. حس دلتنگی به گذشته و دانشگاهی که کلا یک ترم دیدمش. ای کاش برگردم به عقب و دوباره این مسیر رو طی کنم. میخوام کرونا نباشه. طعم کلاسای حضوری با خنده و خوشی بیشتریه. ای کاش میشد💔
[برو به فرم ارسال نظر]